۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

دروغ گفتن ممنوع!


این نوشته برای آنهایی است که به دیوارم دسترسی ندارند، میدانم که همیشه دیوارم کوتاهتر از دیگران است. به هر حال شاید روزی برسد که آنها از این کوچه  عبورکنند و نگاهی به این دیوار بیاندازندکه رویش نوشته است « دروغ گفتن ممنوع »

دیگر وقتش رسیده است که کمی اندیشه هایمان را پالایش کنیم. سی و چهار است که مسیر زندگی آدمها از جاده اصلی خارج شده است.  چشم انداز در دست انداز سراب افتاده است. البته که کسی نمیخواست از چاله به چاه بیفتد. انقلاب قماری بزرگی بود که برای خیلی ها بز آمد. لیلاج های مذهبی مردم را در تله ماه انداختند. فاصله دروغ تا حقیقت به اندازه یک تار مو بود که آنرا لای قرآن گذاشتند. آب نباب آب و برق مجانی دهان خیلی ها را آب انداخت. اما دیری نپائید « خر اقتصادان » مملکت شد. دروغ اپیدمی همه گیری شد، که برای حلال شدنش احتیاج به فتوایی نبود. بعد از آن هر جا « اقتصاد » در گل گیر میکند، همه به دروغ متوسل میشوند. اکنون سی و چهار سال است که دروغ دیگر گناه کبیره نیست.

من خوش باور پس از سالها در قرنطینه صداقت ندانستم که تن افکار آدمها آلوده به میکروب دروغ است، هر چند که آنها در نهایت بی گناهند، اما، گناه من چیست بجای بردن صواب باید بشوم کباب؟ دست رساندم تا جمع شویم دور هم؛ نه که دشمن شویم با یکدیگر. 

میدانم که بعد از سی و چهار سال از قمار انقلاب لباس واژه ها افکارمان نجس شده است. باید با شهامت عریان شویم که بتوانیم آنرا روی بند حقیقت زیر آفتاب صفا آویزان کنیم. اما غافلم که « مرغ عاطفه » با بالهای زخمی در قفس « غریبه ها » گرفتار است. بنابراین نتیجه گرفتم تا « عاطفه » آزاد نشود؛ صداقت قربانی دروغ است.

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...