۱۳۹۵ اسفند ۲۵, چهارشنبه

دزد در خانه ام است


آهای آدمها،
گوشهایتان را باز کنید،
 دارم « فریاددددددد » میزنم:
دزد در خانه ام است
دار و ندارم را
دارد می برد، 
میخواهم بیرونش کنم!
اما عده ای میگویند:
ـ نکن این کار را
هیچ به این اندیشیده ای،
همسایه ات خطرناکتر است!
خطاب به آنها میگویم :
ـ من فقط به دزدی می اندیشم
که در خانه ام هست و بس!
می گویند : 
نه، نکن این کار را،
بهتر است با او متحد شوی
تا بهتر بتوانی 
به همسایه ات غلبه کنی!
اگر او خواست
به توحمله ور شود!
آیا به این فکر کرده ای
چگونه تنها از پس او بر می آیی؟
محکمتر می گویم :
ـ من فقط  یک دشمن دارم 
آن هم دزدی است
که اکنون در خانه ام هست!
می گویند: 
ولی او دزد با انصافی است،
اگر مالت را دزدید
نصف آنرا بر میگرداند
اگر با او مهربان باشی!
میگویم :
ـ من فقط به یک دزد می اندیشم،
اگر او را از خانه ام بیرون کنم
همسایه ام ناچار است
با من دوست شود 
حتی اگر او آن سر دنیا باشد
تا دزد بعد از دزدی از خانه من
به خانه او نرود!


علیرضا تبریزی

۱۳۹۵ اسفند ۲۲, یکشنبه

به من بگو چرا؟

نمیدانم این حالتی را که من بعضی وقتها به آن دست پیدا میکنم، دیگران هم دچارش میشوند یا نه! یک حالت عجیب و استثنائی است، بعضی وقتها صدها فکر به من هجوم می آورند  که می بایست در یک آن همه آنها را به سرعت از هم تفکیک کنم، اما بدون پاسخ  به آنها با یک علامت سئوال بزرگ، در برابر چشمانم رژه میروند! این حالت بیشتر زمانی به من دست میدهد که خیلی کسل ازخواب بر می خیزم، ابتدا به نفس کشیدن می اندیشم. به دستگاه قلب، که از بدو تولد بدون وقفه کار میکنه، بعد، به اینکه کارش پمپاژ خون به تمام اعضای بدن است. با پاره شدن یک مویرگ در قلب، تمام مکانیسمش بهم میریزد! بعد یک لخته خون ـ به اندازه نوک سوزن در یکی از مویرگ های مغز، سیستم مغز را مختل میکنه!  سپس به « فکر » می اندیشم، که چرا این همه افکار متفاوت در سرتاسر گیتی وجود داره، حتی اونایی که در دورافتاده ترین نقاط دنیا قرار دارند ـ برای خودشون تفکرات ویژه ای دارند ـ بعد به خدایان گوناگونی که در اندیشه هر کس وجود دارد و هیچ دلیل منطقی و علمی برای خدای خودش ندارد، هزاری هم درادیانشون در باره اش توضیح داده اند ـ آخر ـ نتیجه اش میشود: چیزیکه اثباتش سختِ، اما هست! و مضحک، با وجودیکه به آن اعتقاد دارند معهذا مرتکب هزاران جنایات میشوند. سپس به بعضی ها که خود را روشنفکر می نامند اما برای خودشان یک خدایی ساخته اند که شبیه هیچکدام از خداهای ادیان دیگرنیست ـ میگویند: من مذهبی نیستم، اما به یه چیزی اعتقاد دارم که این جهان رو دارد او میگرداند، حالا چیست،نمیدونم اسمش رو چی بذارم، من میگم، اون خداس. بعد به « درد » فکر می کنم، چرا درد میکشیم؟ و آنهایی که دیگران را شکنجه میکنند و برایشان درد می سازند و از این کار لذت میبرند، وگرنه غیر ممکن است بدان مبادرت کنند! بعد خواب دیدن ـ بعد وجود میلیاردها سیاره و کهکشان و مهمتر از همه زمین با همه اعجایبش، بزرگترین اسرار این جهان هستی است، بی پاسخ ـ  و انسانهایی که هر چه آگاهترند، بی خدایند، اما بیشتر دست به جنایت میزنند، و به بنیادگرایان کمک میکنند، انسان های ناآگاه را به باد استهزاء میگیرند! و به سیر تکاملی بشر می اندیشم، حال اگر حتی خیلی به سالهای دور هم نرویم که به انسان نئادرتال ختم شود، به همین دو هزار سال گذشته که همه ابزارها و آثار نشان میدهد که انسان رو به تکامل است، ولی انسان امروز مانند همان انسان دوهزار سال پیش است، در آن زمان با شمشیر سر می برید، آدم می کشت و جنگ و خون ریزی راه می انداخت و امروز در عصر ارتباطات « اپل و آندروید » با مسلسل و بمب های خوشه ای! و آنگاه به یک مورد بسیار تعجب بر انگیز می اندیشم، به جوامع عقب مانده ای که آب آشامیدنی سالم برای نوشیدن ندارند ، اما با مبایل ازیک خروسی که در حال دنبال کردن یک پیرزن است فیلم میگیرند و آنرا در یوتوب و یا  فیس بوک و تلگرام میگذارند! و بدتر از آن، کسی در حال سر بریدن انسان دیگری است، و از آن صحنه فجیع فیلم میگیرند و آنرا در شبکه های گوناگون به اشتراک میگذارند! تکنولوژی به بدترین شکل توسط تولید کنندگان در دستان کسانی قرار میگیرد که علم را باور ندارند! اما صاحبان تکنولوژی فقط بفکر سود خالص خود هستند. و باز به « خلقت » می اندیشم و به « خالق » که کدام زودتر پا به منصه ظهور گذاشته اند، به یاد سخنان یک دوست خیلی قدیمی می افتم که معتقد بود « همیشه انسانهای ضعیف خالق خدایان مقتدرند » و انسانی که ـ با کشف اتم ـ هم فاجعه ساخته است و هم برای تسخیر فضا گامی بزرگ برداشته است! و بعد به انسانهای خودخواه و نژاد پرست ـ به دوران برده داری در عصر توپ و طپانچه و امروز در عصر اینترنت که هیچ رابطه منطقی بین آنها نمی یابم که همه اینها جملگی یک « خالق » دارند که در عرض شش روز جهان رو آفریده است! خالقی که با « گِل » توانسته است انسانی را خلق کند که دارای میلیاردها رگ و اعصاب و سلول است! و تلاش روزانه اکثر انسانها برای پیدا کردن یک لقمه نان، و معدودی دیگر کوشش میکنند تا با سودای خون به ثروت خود بیفزایند! و صدها خیالات بی پاسخ دیگر، ایضا به این میرسم آیا « هستی » فقط یک رویا است که روزانه در حال دیدن آن هستیم؟ آیا وجودمان واقعی است؟ چرا هستیم؟ 


علیرضا تبریزی

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...