۱۳۹۳ آبان ۱۲, دوشنبه

عطر شهامت ریحانه، رایحه خوش سرنگونی است




میگویند قاتل منحوس، «مرتضی سربندی» "دکتر جراح زیبایی، یا به بیان دیگر جراح پلاستیک" بوده است. او مأمور وزارت اطلاعات بوده و لابد به شغل شریف شکنجه گری اشتغال داشته است! در «سرزمین اعجایب ایران» تحت حاکمیت آخوندها همه چیز امکان پذیر است، «آدمهای کوچولو» خیلی زود «غول» میشوند. شکنجه گری که یک عمر زحمت کشیده است سر وصورت مردم را زیر شکنجه از ریخت و قیافه بیاندازد، جراح زیبایی هم میشود. خنده دار اینکه رژیمی که اصولا با «زیبا رویان» سی و شش سال مشکل دارد و مدام دارد تلاش میکند، صورتهای آنها را به زور پونز و اسید بپوشاند، چه نیازی به پزشک جراح زیبایی دارد؟ آن هم از نوع شکنجه گرش ! حیف که عمرگوهربار شاعر گرامی، زنده یاد احمد شاملو به این دوران قد نداد تا شعرش را ویراش کند، اکنون دیگر «تبسم را بر لبها جراحی» نمی کنند، بلکه با پاشیدن اسید بر رخ «زیبا رویان صورت مسئله تراوشات افکار منحوس آخوندهای شهوتران » را پاک میکنند، تا دیگررخی باقی نماند که نیازی به تبسم داشته باشد!

«ریحانه جباری» در زمان دفاع از شرفش فقط نوزده سال دارد، او قربانی سیستم مردسالاری شده است که دیگر در میان ما نیست ـ مرتضی سربندی وقت چلچلی اش، هرگز تصورش را نمیکرده این بار گیر کسی می افتد که حماسه ساز «شرف و آبروی دختران ایرانی» میشود. ورگرنه غلط میکرد برای اجرای نقشه شومی که در سرش می پروراند،  لجاجت و سماجت کند. این بار ظاهرا بر خلاف دفعات دیگرـ دفاع از شرف و ناموس«دخترک» نوزده ساله،  تبدیل به یک حماسه میشود. او یک شیر زن ایرانی است، او کوس رسوایی رژیم پوشالی را می کوبد، در جهان بادکنک قدیس بودن رژیم با روباهان رنگ وا رنگش را می ترکاند. او حق متجاوز را کف دستش میگذارد ولو به قیمت اینکه سربدار شود. 

در بطن جامعه هزاران «ریحانه» بدون هیچ مصونیتی مانند اشباح، زندگی بی روحی  را سرمی کنند. امروز یا فردا، آینده نامعلومی در انتظارشان هست که هر آینه امکان دارد در تله « سربندی ها »  گرفتارشوند. حال از این هزاران نفر، شاید فقط یک نفرمانند «ریحانه» بتواند خودش را با قیمت گزاف «قتل» از تله تجاوز نجات بدهد. کیست که نداند نظام مافیایی او را دیر یا زود در« دام قاتل» گرفتارش می کند؟! و روزش را همانند شبش سیاه. با آن سناریوی وحشت می سازند، هفت سال مردم ایران و دنیا را سرکار میگذارند. او را تا لب چشمه «عفو» می برند و به سراب زندگی تشنه برمی گردانند. بارها و بارها اعدامش میکنند. همه ما خوب میدانیم هیچکس، مخصوصا زنان در جامعه مذهبی و قصاص زده از هیچ مصونیتی برخودار نیستند. گیریم همانطور که ریحانه در دلنوشته اش بازگو کرده است ـ او مانند یک پرنده در چنگال قوی متجاوز گرفتار آمده بود، نمیتوانست رهایی یابد و در نهایت زیر فشارهای بی امان تجاوزگر تسلیم می گشت! راستی چه ضمانتی وجود داشت که «جراح شکنجه گر» پس از اتمام کارش، برای حفظ آبروی نداشته اش او را نیست و نابود نکند؟ واحتمالا حلقه مفقوده سناریو «مهندس شیخی» آمده بود تا  بعد از تجاوز مجدد به «ریحانه» توسط خودش نیز، او را سر به نیست کند. اما بر خلاف تصورش بطور غیر منتظره  با صحنه ای دیگر مواجه میشود؛ که در سناریوی «تجاوزگران» گنجانده  یا پیش بینی نشده بود. او پس از اینکه  «سربندی» را غرق در خون می بیند، سراسیمه بعد از برداشتن یک بسته پاکت مشکوک    از خانه سربندی پا به فرار میگذارد و دیگر اسمی از او به میان نمی آورند.

این را بیاد بیاوریم که ریحانه در سن 19 سالگی اعدام شد، نه در 26 سالگی، روزها و شب هایش از 19 سالگی تا 26 سالگی اش در زندانهای تیره و تاریک جمهوری اسلامی فریز شده بودند. او در دل نوشته اش مینویسد : " در آن زمان حرفهایی باب شده بود که روزهایی از سال که با هم یکی هستند انرژی خاصی دارند. قبلا شنیده بودم که 7 عدد مقدسی است. خداوند د ر7 روز جهان را آفرید. هفته 7 روز است. بهشت 7 طبقه دارد. و آسمان نیز. " او از آینده شومش خبر نداشت که پس از 7 سال زندانی 7 باراعدام میشود و سپس او را برای همیشه «زنده بگور» میکنند. بیچاره شب پرستان نمیدانند که او اسطوره میشود و از میان جهنم و آتش ایران آخوند زده ققنوسی بنام «ریحانه» سر بر می آورد، و کابوس دهشتناکی برای رژیم میشود که برای توجیه جنایت شان مجبور میشوند اخبار ضد و نقیض پارالل با اسید پاشی های اخیر استفراغ کنند. در اینجا خطاب به جهانیان باید گفت: رژیمی که «عطر شهامت ریحانه» را برنتابد، نوید رایحه خوش سرنگونی و بهار ایرانی را می دهد.

علیرضا تبریزی

۲ نظر:

ناشناس گفت...

یعنی شما دیگه چس هستید که اسطوره شهامت تون یک دختر 26 ساله است که به خاطر اشتباه خودش آدم دیگه ای رو کشت. از پشت خنجر زد. شما ها یک مشت مترسک پوشالی هستید و خدا نکنه هیج جور آینده مملکت به دستای شما بیافته

ناشناس گفت...

جالب اینجاست هم جمهوری کثیف اسلامی و هم خانواده کثیفتر ( سربندی ) مامور مفتخور ( وزارت اطلاعات )میدانند در هر مورد آدم کشی این جانیان ملت ایران کمی غر غر میکند و بعد فراموش میکند هر قضیه ای را اگر ( فعالان حقوق بشر ایران ) با راه اندازی " سایتی " مدام پیگیر این " قتلها " شوند و ما هم با تمام توان پشتیبانی کنیم تا فراموش ملت نشود از این وقاحت آخوندی اطلاعتی شاید کاسته شود

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...