۱۳۹۳ بهمن ۳۰, پنجشنبه

زمین در اسارت استثمارگران و بنیادگرایان

لعنت بر ذات انسان نماها
ای داعشیان و داعشی پرور
جهان را به اسارت گرفته اید
دنیا را به لجن کشیده اید
در هیچ کجای این زمین
آسوده نخواهیم زیست
تا انسانها از 
گرگ خودخواهی 
درون خودشان رها نشوند!

علیرضا تبریزی

۱۳۹۳ بهمن ۲۹, چهارشنبه

خیانت و مکافات دریچه زرد و آقایان مستعفی!


لازم می بینیم قبل از شروع به نگارش این سطور از آقای منصور قدرخواه فیلم ساز و هنرمند عضو شورا ملی مقاومت به واسطه مقاله اخیرایشان « وحشت دیوانه وار خودفروشان تواب تشنه به خون از سرنگونی محتوم رژیم جهل و جنایت » http://www.aftabkaran.com/maghale.php?id=4565 کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم. ایشان حقیقتا بدون اغراق و به درستی اشاره کرده اند، خضوع وتواضع مجاهدین قابل ستایش و ستودنی است. ایشان از جایگاه خودش بعنوان یک عضو شورا و دیدگاه لائیک، به نکاتی اشاره کرده اند که بعد از گذشت بیست و یک ماه از استعفای روحانی و قصیم بیشتر به این مهم پی می بریم، چقدر شورا و مجاهدین به دلیل ملاحظات و حفظ پرنسیپ های سیاسی سعی کرده اند که « پاچه گیری و دندان قروچه کردن » آقایان را زیر سیبلی رد کنند!

به نظر نگارنده  علی رغم هزاران دسایس رژیم، هر چه قطار مبارزه به سرعت و بدون توقف و خستگی رو به جلو میرود، بطور قانونمند جماعت بریده و نبریده بدلیل کوته بینی و تنگ نظر بودنشان سعی میکنند بیشتر به جلو فرار کنند، برعلیه مجاهدین بیشتر شانتاژ کنند و دروغ ببافند. به هر خاک و خاشاکی چنگ میزنند تا عملکرد زشت خودشان را بیشتر توجیه کنند. از این رو بی سبب نیست پاساژ « دریچه زهر » با غرفه های متعددش به یک پلاتفرم برای زهر ریختن بر روی زخمهای کهنه مجاهدین تبدیل شده است. در فضای مجازی از همین پلاتفرم هرعمله و اکره ای با مزد و یا  بدون مزد که قصد داشته باشد زهر بپاشد؛ به « دریچه زهر » مراجعه میکند. در این پاساژ جایی برای رژیم نیست، اگر باشد در انتهای پاساژ برای خالی نبودن عریضه یک غرفه زیر پله ای هم به رژیم اختصاص داده اند، حتی میشود گفت که دیگر از قواعد بیست و هشتاد هم پیروی نمیکنند، شاید به زحمت از سیل انبوه مقالات که بر سر روی مجاهدین و رهبری مجاهدین میریزد، قطره ای هم بر روی رژیم بچکانند. 

پیوستن به خطوط استراتژی خیانت به بهانه اشتباهات تاکتیکی مجاهدین یا رهبری آنها، آن سوی سکه اهداف رژیم برای ضربه زدن و یا از بین بردن تنها نیروی برانداز وسرنگونی طلب رژیم است. حتی اگر هم صد در صد با ایدئولوژی و خطوط سیاسی یک نیروی براندازمخالف هستید، وجدان و انسانیت حکم میکند به بهانه انتقاد ازشیوه و روش مبارزه به « دشمن مردم ایران و بشریت » پر و بال ندهید. آن هم وقتی هیچ راهکاری ارائه نمیدهید. حضرات از کنج اتاق مبارزه را نفی میکنند، بی آنکه حتی یک چشم غرّه هم به رژیم بروند. اما تا میتوانند با زهر قلم و« نت بوک » بر مجاهدین می تازند، داد وفغان سر میدهند « چرا ما را مزدور و خائن و خیانتکارمی نامند؟ » 

خطاب به آقایان میگویم: راستی دوست و دشمن مردم چه کسانی هستند؟ حتما که نباید دشمن مردم ایران به زبان غیراز فارسی حرف بزند تا « دشمن » محسوب شود. آیا از نگاه شما « رژیم جمهوری اسلامی » دشمن مردم و بشریت هست یا نه؟ اگرهست چه راهکارهایی برای نابودی  اش دارید؟ اگر نیست چه دلایلی منطقی دارید که نیست؟ کارنامه اش طی سی وشش سال حکومتش چی بوده و هست؟ اما با یک نگاه به دوسیه جنایات رژیم از بدو تأسیسش پی می بریم، نه تنها دشمن مردم ایران است، بلکه دشمن کل بشریت نیزهست. درتاریخ بشریت با در نظر گرفتن بُعد زمان تاکنون هیچ رژیم یا حکومتی به بی رحمی حکومت فاشیست مذهبی آخوندی پا به منصه ظهور نگذاشته است. بالاخره با این جنازه ای که روی دست مردم ما مانده است چه کار میخواهید بکنید؟ چگونه میتوانید شرش را از سر مردم ایران کم کنید؟ اما در کمال ناباوری مشاهده میکنیم، آقایانی که هرکدام برای کشیدن القاب و عناوین پرطمطراق همچون دکتر و وکیل و شاعرو نویسنده یک تریلی هجده چرخ لازم است، مانند کودکان نابالغ و ناقص الخلق فقط  نق میزنند و جیغ بنفش می کشند! 

قبل از خاتمه این یاداشت قصد دارم، با توجه به سلسله مقالات اخیر آقایان مستعفی در باب مسائل مالی مجاهدین، به مطلبی درخور تعمق اشاره کنم. تا پی ببریم آنچه را که آنها در بیست و یک ماه پیش در « زمین بریدگی » به اسم « استعفای شرافتمندانه »  با خون مجاهدین لیبرتی آبیاری کردند، اکنون مشغول دروی محصول « بی شرمی » میباشند.  

 امروز درست بیست ویک ماه و دوازده روز هست  که از استعفای این حضرات میگذرد. از روز ابتدا تا کنون شاهد اظهار نظرات متفاوتی بوده ایم، بعضا بوده اند کسانیکه با جریحه دار شدن احساساتشون در مقام پاسخگویی به آقایان مستعفی، نامه ها و مقالاتی نوشته اند، متقابلا آقایان هم سعی کرده اند مقالات و یا بیانیه هایی د ردفاع از خود اینجا و آنجا منتشر کنند. اما اگر به موضوع استعفای آقایان بپردازیم، به یک نکته اساسی برخورد میکنیم، از زمان انتشارآن تا موضع گیری دبیرخانه شورا بل طبع میبایست از نحوه و طرح استعفا با صرف « زمان » حال و آینده ـ  در آستانه برگزاری مراسم ویلپنت و نمایش انتصابات رئیس جمهوری اسلامی ـ حضرات نگران حمله به زندان لیبرتی نبودند. اما آنچه که مسلم بود، رژیم پس از اینکه زهر تحریم را چشید؛ مانند دیوانگان حمله به زندان لیبرتی را عملی کرد. مسلما آقایان برای توجیه کار خودشان می بایست به اسم « دمکراسی حق به جانب » و بقول دکتر سینا  دشتی « دمکرات پناهی » قلمفرسایی کنند. به محتویات توجیهات آنها نمی پردازم؛ چون جواب آن توجیهات را کسانیکه به معنای واقعی از اوزان شورا محسوب میشوند؛ داده اند. که البته آقایان تا زمانی که به ورطه خیانت و مکافات نه غلطیده بودند، نیز هم تراز آنها محسوب میشدند. ( حساب من و دیگران را بکنید که درنظر این آقایان « خلاء » بسیجی محسوب میشویم و ما در ویترین دمکراسی آنها فقط جزو آراء محسوب میشویم ولاغیر. البته با شناسنامه معتبر ) هر چه در مقالات و مطالب آقایان دقیق میشویم؛ به یک نکته متضاد برخورد می کنیم، اینکه آقایان « استعفای » خودشان را در جلسه میاندوره ای شورا آنرا « برائت از مشرکین » می نامند؟ اگر آقایان اصلا شورا را قبول نداشته اند؛ پس چرا « استعفا نامه » نوشته اند؟ بگذریم از اینکه طرح و اجرای آن تا شش ساعت قبل از تماس با شورا مطرح نشده بود. اما بطور واقعی منظورشان از استعفانامه چه بوده است؟ آنها بنویسند و شورا هم جوابی به آنها ندهند؟ خب اگر انتظار جواب ندارند؛ پس چرا « استعفا نامه » نوشتند؟ اگر غیر از این است؛ پس چرا دو روز پس از ارسال استعفانامه وانتشار آن در تمامی سایت های « وابسته و یا حامیان رژیم » از شورا و مجاهدین متوقع هستند؛ آنها متن استعفایشان را در سایتشان منعکس نکرده اند؟

اما امروزدیگر نتیجه و نیات استعفای آقایان بر کسی پوشیده نیست. چون آنقدر در باتلاق خیانت و مکافات فرو رفته اند که ظاهرا به این اصلا نمی اندیشند ـ مصداق عملکردشان این میباشد " دشمنِ دشمنِ من، دوست من است " ـ آنکه دشمن مردم هست، رژیم جمهوری اسلامی است و هر آنکس دشمن مجاهدین باشد دوست رژیم است.

علیرضا تبریزی

۱۳۹۳ بهمن ۲۳, پنجشنبه

ضرب المثل ها در دوره جمهوری اسلامی ( 1 )

به جای گفتن مثل « آب خوردن » باید گفت: 
ـ فلانی رو دیدی، هر روز مثل " دار " زدن از دیوار راست بالا میرود. 
ـ « احمدی نژاد » رو هر جوری می اندازیش هوا باز چهار چنگولی خودش را می اندازد روی « مشایی »
ـ احمدی نژاد به روحانی میگوید تو بو میدی!
ـ عمر « جنتی » و صبر امیرانتظام داشتن!
ـ از عمامه سیاه و سفید ترسیدن!
ـ آب که سربالا بره؛ خامنه ای ابوعطا میخواند!
ـ آخوند را از سرگشادش زدن!
ـ رو که رو نیست؛ احمدی نژاده!
ـ احمدی نژاد فراموشکار میشه!
ـ کار کار حضرت امام است!
ـ کار احمدی نژاد نیست نجاری!
ـ کسی که به ما نریده بود؛ خلخالی بود!
ـ کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان مصداقی ام!
ـ رفسنجانی و ریش پهن!
ـ احمدی نژاد که یک جا بمونه میگنده!
ـ آنقدر خاتمی خورده تا خامنه ای شده!
ـ آن ممه رو احمدی نژاد برد!
ـ از این آخوندا هرچی بگی بر میاد!
ـ از این ستون به آن ستون اعدام است!
ـ از احمدی مقدم یک مو کندن غنیمته!

علیرضا تبریزی

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...