۱۳۹۹ تیر ۴, چهارشنبه

سخن شب: پیام سهیل عربی سوزاندن کارت بریدگان!

همانطور که این روزها بطور هماهنگ همگان شاهد هستیم، امواجی از دروغ توسط افراد معلوم الحال که نیازی به آوردن نام آنها نیست بر صخره های مقاومت می کوبانند که ایضن هدفشان تخریب چهره مقاومت است.
ابتدا به ساکن برای ورود به اصل مطلب عمد دارم قبل ازآن به یک خاطره که مربوط به زمانی میشود که تازه دو سالی از سکونتم درسوئد می گذشت، بپردازم. تصمیم گرفتم از شهری که ساکنش بودم به شهردیگری جابجا شوم. برای همین از آشنایی که خودش درآن شهر زندگی میکرد، درخواست کمک نمودم. گفت ـ فلانی تو برو قرارداد خونه ات رو فسخ کن، پیدا کردن خونه با من! یکی از قوانین موجر و مستأجر در سوئد سه ماه مهلت برای فسخ قرارداد است، مگر درموارد استثنائی توافقی برای مدت زمان کمتر یا بیشترمابین موجر و مستأجر صورت بگیرد. به شرکت ساختمانی مراجعه کردم و قرارداد خانه را فسخ کردم، از این لحظه به بعد من سه ماه مهلت داشتم تا آپارتمانم را تخلیه کنم. بعد از چند روز تحقیق متوجه شدم پیدا کردن خانه خالی در شهر مورد نظر آنقدرها هم آسان نیست که آشنایم میگفت. پشیمان شدم واز این رو به شرکت ساختمانی مربوطه مراجعه کردم، گفتم: من نظرم برگشته است نمیخواهم نقل مکان کنم. جواب دادند: متأسفانه خانه فعلی ات را به کس دیگری که درنوبت بوده است داده ایم. روزهای متوالی از پی هم میگذشت و مهلت سر رسید تحویل آپارتمانم به پایان خودش نزدیکتر میشد و من از پیدا کردن خانه خالی کاملن نا امید شدم.
باری، روز موعد رسید و من با کمک آن آشنا اسباب و اثاث را بار زدیم و عازم شهر جدید شدیم. از این لحظه به بعد خانه بدوش شدم، از چندین نفرهمسایگان "آشنا" سئوال کردیم اگر چنانچه انبارشان خالی است یا جا دارند، به ما بدهند تا بتوانیم وسایل خانه را در آن جا دهیم. به هر فلاکتی بود این معضل را حل کردیم. ناچار شدم برای مدتی در منزل آن آشنا سر کنم. کار من شده بود هر روز به شرکت ساختمانی سر بزنم و دست خالی برگردم. تا اینکه یک آپارتمان بزرگ خارج از حد نیازم با سه برابر اجاره قبلی ام پیدا شد، از روی ناچاری قرارداد بستم. هنوزساعتی از بستن قرارداد خانه جدیدم نگذشته بود، بطورتصادفی یک دوست قدیمی را در خیابان دیدم، بعد از شنیدن شرح ماجرایم، گفت: اتفاقن من یک دوستی دارم که میخواهد به شهر دیگر نقل مکان کند، از قضا تصمیم ندارد که خانه اش را تحویل شرکت ساختمانی بدهد، اجاره اش هم بسیار پایین است، اگر بخوای میریم آنرا برات جور میکنم. گفتم: با کمال میل. با هم رفتیم شرکت ساختمانی تا قرارداد خانه جدید را فسخ کنم. کارمند مربوطه گفت: متأسفانه سه ماه باید اجاره را پرداخت کنید. مگراینکه خودت کسی را پیدا کنی تا قرارداد خونه جدیدت را تقبل کند.
القصه از آن زمان بیش از سی سال میگذرد، به دلیل آشنا نبودن به زبان سوئدی و قوانین کشوربه مروربا پرداختن هزینه های اجباری تجربه کسب کردم. درسوئد آموختم دو چیزازاهمیت ویژه ای برخورداراست: «امضاء و شاهد» آموختم قانون یعنی اجرای عدالت، آموختم در سوئدـ من زبان نمیدونستم، خوب نشنیدم، سوءتفاهم شد، ننه من غریبم بازی در آوردن چیزی را نمیتوان سَمبَل کرد. وقتی پای سند یا قراردادی را امضاء میکنی ازاین لحظه به بعد متعهد ومسئول و موظف به اجرای آن هستی! در بعضی موارد درحضور یک شاهد اگر به امری تعهد شفاهی بدهی به مثابه امضاء کتبی محسوب میشود. بنابراین متعهد هستید آنرا اجرا کنی، نمیتوانی از زیرآن به صرف اینکه چون آنرا کتبن امضاء نکرده ای شانه خالی کنی!
اما سپردن تعهد برای یک امر خاص در اینجا «مبارزه قهرآمیز با رژیم دیکتاتوری مذهبی» که مبانی وجدانی دارند اما پایه حقوقی ندارند، پای بند بودن به آن بستگی به شرف و وجدان شخص متعهد دارد! کسی را بزور نمیشود واداربه مبارزه با یک رژیم دیکتاتوری نمود. اما اگرآن شخص در بلوغ کامل فکری و سنی درامرمبارزه با رژیمهای دیکتاتوری چه بصورت فردی و چه تشکیلاتی به تبعات آن اشراف کامل پیدا میکند و برای رسیدن خلقش به آزادی متعهد میشود، به هیچ وجه نمیتواند از تعهدی که داده است شانه خالی کند، حال اگر به دلایلی موجه ـ برید، نکشید و خسته شد، او یک عذرخواهی بزرگ ابتدا به خلقش و دوم به همرزمان سابقش بدهکار است، نه طلبکار!!
مبارزه با اهداف سرنگونی و رهایی خلق از چنگال دیکتاتورها برای رسیدن به آزادی، مشق نانوشته ای است که روز بروز نوشته میشود، افراد مستقل و یا سازمان ها بر اساس شرایط موجود تحلیل میکنند. هیچ جریانی نمیتواند برای سرنگونی تحلیل ده ساله بدهد، بگوید ما درده سال آینده در این نقطه هستیم و خواهیم بود! بطورمثال: ارتش آزایبخش ملی بعد از مستقر شدن درعراق پس از یک سری سلسله عملیات موفقیت آمیز که منجربه آتش بس بین رژیم و دولت عراق شد مخصوصن پس از فتح مهران بر اساس داده های آن زمان به نظر میرسید که عملیات فروغ جاویدان تنور داغی بود که می بایست نان حمله را سریع در آن بچسبانند! چه کسی تصورش را میکرد خمینی ملعون که شکست مصدق را محور ملی گرایی اش میخواند، طول هشت سال جنگ خانمانسوز به جز عرعر آهنگران، سرودهای انجزه وحده، اما این بار در روزعملیات فروغ جاویدان برای بسیج کردن نیرو "سرود ملی ای ایران ای مرز پرگهر" را از رادیو و تلویزیون پخش کنند؟ کی تصورش را میکرد که ارتش آزادیبخش پس از ورود به ایران در اسلام آباد غرب استقبال مردم مانع از حرکت سریع ارتش آزادیبخش شود؟ تنها فرصت پیش آمده بعد ازآتش بس با تک برگ فروغ جاویدان باید بازی میشد تا مجاهدین از سوی بریدگان امروز ولی دوآتشه های آنروز متهم به بلوف زن نمی شدند!
با توضیحات بالا نتیجه میگیریم: انقلاب برآیند یک معلول بود که اجتناب از آن غیر ممکن می نمود. حال اگر توسط شارلاتانی بزرگتراز«شارلاتان» با وعده های پوپولیستی اش ملا خور شد و بیراه کشیده شد این دیگر گناه هیچ جریانی سیاسی نیست، مگر جریاناتی که با شارلاتان بزرگ همسو شدند و یا میدان تاخت تاز را برایش هموار کردند! حضرات که زمانی پا در رکاب مجاهدین داشتند اما در میانه راه بریدن به هیچ وجه به امرمبارزه به سختی هایش و شقاوت و سقاوت خمینی و مافیای هزارتویش ناآگاه نبوده اند که اکنون درآرزوی برگشت به دوران سابق و با تعاریف مشمئز کننده که درحقیقت از حب «فرح دیبا» نیست، بلکه از بغض مجاهدین است که بدین وسیله میخواهند حرص و کینه خودشان را بر سر آنها خالی کنند.
باری، پیام اخیرزندانی سیاسی سهیل عربی از نسل انقلاب در دفاع خطوط رهبری مقاومت از دل سیاه زندانهای مخوف رژیم خط بطلانی کشید بر دستگاه یاوه بافی حضرات که از انسانیت هیچگونه بویی نبرده اند.
زندانی در بند در زندان تهران بزرگ سهیل عربی -محکومیت ۱۳سال
من سهیل عربی بیانیه زندانیان سیاسی در مورد لجن‌پراکنی‌های مزدور تواب تشنه به خون، ایرج مصداقی درراستای اهداف وزارت اطلاعات و مزدوری برای آن را تأیید می‌کنم و لطفاً امضای مرا اضافه کنید. توهین به ارزشها و رهبری مقاومت ننگ زمانه است. سهیل عربی-۲۲ خرداد۹۹
علیرضا تبریزی

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...