۱۳۹۶ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

گوش کن فرزندم

فرزندم 
خوب به چهره ام نگاه کن
ببین چه سرخ فام است
نه از شرم،
بلکه از غرور
رنگش، برنگ آبروست
هزاران زخم زبان را
به جان خریدم
با خیانت های پدرت
ساختم و سوختم
اما نگشتم جدا ز پدرت
تا در عنفوان جوانی ام 
بگویند:
زیر سرش بلند شده است.
نگاه کن
به قامتم
که زیر کوه خیانت
خم نگشته است
ماندم و ساختم
 تا فرزندم
سربلند باشد
نگاه کن به رد
کشیده های خیانت پدرت
چگونه بر صورتم
شیار انداخته است
گل جوانی ام را
با دستان خیانتکارش
پرپر کرد
اما من هیچ دم بر نیاوردم
همچو یک شمع سوختم
در این جهان تاریک
پر از تهمت و افترا
نوری شدم 
بر آینده نامعلوم تو
هیچکس ندانست
در این دریای پرتلاطم
 خیانت بار پدرت
کشتی زندگی ام
صد پاره شد
و من
تخته پاره ای شدم
برای نجات فرزندم
تا بدست امواج
نا معلوم زندگی
نابود نشود!
ام چه سود
اکنون که از
صید پدرت خلاص شدم
به دام صیادی دیگر
گرفتار شدم!


علیرضا تبریزی



هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...