۱۳۹۶ آبان ۲۵, پنجشنبه

من دزد مشترکم تو سکوت کن!

اشک تمساح است
لبخند ساختگی است
عشق، پول است 
اشک آن روز لبخند پولم بود
من حقیقتم
آواز تلخ
با چشم بند
صامت 
نا بینا
نادان
من دزد مشترکم تو سکوت کن!
درخت با تبر سخن میگوید
علف با داس
ستاره خاموش
و من به تو هیچ نمی گویم
ناشناس باش
رهایم کن
به من هیچ نگو
قلبت را تهی کن
من ریشه های  تو را میزنم
با لبانت سکوت کرده ام
دست هایت با دستانم غریبه است
در ازدهام تاریک با تو خندیده ام
برای خاطر مردگان
و در زندستان روشن با تو سکوت کرده ام
زشت ترین مرثیه ها را
زیرا که زندگان این سال
بی مهرترین مردگان بوده اند
رهایم کن
دستانت با من غریبه اند
ای زود یافته با تو حرفی ندارم
بسان آسمان بدون ابر
بسان کویر
بسان ارومیه
بسان قفس
بسان تبر که با درخت سخن میگوید
زیرا که من
ریشه های تو را میزنم
زیرا که صدای من
با صدای تو غریبه است


با پوزش از شاملوی بزرگ به خاطر دست بردن در شعر زیبایش «من درد مشترکم مرا فریاد کن»

علیرضا تبریزی



هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...