فراموشم کنید،
من
یک وصله ناجورم
به قبای فاخرتان!
روح من
مملو از زخم
سوزنهایی است
که از برای پینه کردنِ
صداقت
با جهالت
بیهوده می کوشید!
فراموشم کنید،
ما از جنس هم نیستیم
یکی کهنه و فرسوده
مالامال از عشق است
دیگری
دیبای پر زرق و برقی
از تزویر و نفرت است
بی جهت نیست که میگویند:
ـ کبوتر با کبوتر
باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز.....
علیرضا تبریزی
من
یک وصله ناجورم
به قبای فاخرتان!
روح من
مملو از زخم
سوزنهایی است
که از برای پینه کردنِ
صداقت
با جهالت
بیهوده می کوشید!
فراموشم کنید،
ما از جنس هم نیستیم
یکی کهنه و فرسوده
مالامال از عشق است
دیگری
دیبای پر زرق و برقی
از تزویر و نفرت است
بی جهت نیست که میگویند:
ـ کبوتر با کبوتر
باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز.....
علیرضا تبریزی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر