۱۳۹۷ تیر ۲۱, پنجشنبه

لحظات آخر با زندگی

حسن نزدیک به یک هفته است در اتاق شماره 23 با خواهرش تنهاست. دارد نفس های آخر او را می شمارد! او بعد از اولین و آخرین شیمی درمانی بدلیل سرطان کبد به اغماء رفته است. دکترها اینطور تشخیص داده اند، بهتر است: سِرُم را از دستش در آوریم. چون ادامه حیات، جز زجر بیشتر برای او چیز دیگری در بر ندارد! هر چند ساعت یک بار، پرستار می آید، به او مرفین میزند تا مریض با اینکه در اغماء بسر میبرد، درد کمتری بکشد! 
از روزیکه متوجه شده ام، رفته ام به حسن سر زدم تا کمی از آلامش را تسکین داده باشم! امروز حسن با بی حوصله گی کتابچه کوچکی را به زبان سوئدی داشت میخواند « لحظات آخر با زندگی» (من عمدن "آخر زندگی" را اینگونه ترجمه کردم) چند سطری رو خواند، کتابچه را بست گذاشت کنار طاقچه پنجره اتاق، از خواهرش سئوال کرد: آب میخوای؟ او هم پای راستش رو تکان داد. یعنی بله! تنها راه ارتباط برقرار کردن با او همین است. 
حسن گفت: علیرضا اومده، سلام میکنه!  
ـ تکون پا! 
ـ میدونی چقدر همه دوستت دارند؟ 
ـ تکون پا.  
حسن رفت آنطرف تخت، لیوان یکبار مصرف پلاستیکی که درونش یک وسیله ای مثل آبنبات چوبی منتهی بجای آبنبات یک پنبه فشرده ای که از چهارطرف شیار داشت را برداشت و مرطوبش کرد، آنرا دور دهان او مالید ، چندین بار این عمل را انجام داد.
ـ خوبه؟
ـ تکون پا.
لحظه ای بعد سرفه ای کرد، حسن آمد این طرف تخت، کنترل تخت برقی را برداشت، آنرا کمی بالا آورد. بعد با دستمال دور لبش را پاک کرد. به او گفت: 
ـ من میرم پایین سیگار میکشم.
ـ تکون پا.
قبل از رفتن، حسن روی زانو خم شد، دست های خواهرش رو چندین بار بوسید. صحنه دردناکی بود، اشک در چشمانم حلقه زد. رفتیم پایین. حسن از سختی هایی که خواهرش طی مدت اقامتش در سوئد کشیده بود برایم گفت. بی خبر هم نبودم، خب همه از خانواده مقاومت هستیم. تقریبا یک ساعت آنجا بودم، حسن گفت:
ـ قرار است عصری سه چهار تا ماشین از بچه های یوتوبوری بیایند اینجا. خوشحال شدم. همیشه خانواده مقاومت در غم و شادی به یاد هم هستند.
خودم را برای رفتن آماده کردم. حسن را در آغوشم گرفتم. خداحافظی کردم. حسن را  با آخرین لحظات زندگی خواهرش تنها گذاشتم.

غم جانکاهی درونم نشسته بود. خواهر حسن، مریم رجبی کسی جز خواهر شهید زهرا رجبی نیست، خانواده متواضع و بدون چشمداشتی که چندین نفراز اعضای خانواده عزیز خود را در راه آزادی مردم ایران فدیه کرده اند!

علیرضا تبریزی



هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...