من شانه به شانه مرگ
آنگاه که شهلا
به انتظار مرگ
آرمیده بود
گیسوانش را شانه زدم
آنگاه که زبان
قاصر بود از بیان،
«پاها»
به یک اشاره
چند سخن میگفتند:
از عشق
آمرزش
مظلومیت
معصومیت
قدردانی.......
علیرضا تبریزی
آنگاه که شهلا
به انتظار مرگ
آرمیده بود
گیسوانش را شانه زدم
آنگاه که زبان
قاصر بود از بیان،
«پاها»
به یک اشاره
چند سخن میگفتند:
از عشق
آمرزش
مظلومیت
معصومیت
قدردانی.......
علیرضا تبریزی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر