۱۳۹۵ بهمن ۲۵, دوشنبه

علم بهتر است یا نفت؟



یک اتفاق جالبی امروز افتاد میخوام با شما دوستانم در میان بگذارم.
یه آشنایی از ایران که خیلی اهل مطالعه اس واخبار ایران و دنیا را هم خیلی جدی دنبال میکنه، اوتقریبا اکثر پست هایی رو که برایش از طریق تلگرام میفرستند، یک نسخه شم برای من می فرستد. اینبار پستش از کانال تلگرام رسانیوز بود. ( احتمالا کانال مربوط به سبزی فروش های اصلاح طلب است ) تیترش بود " علم بهتر است یا نفت ؟ "
با این توضیح:
ـ مقاله ای بسیار خواندنی و پندآموز از نیویورک تایمز به قلم : توماس فریدمن.
من تقریبا اکثر پست هایی رو که نامبرده میفرسته رو میخونم، چون میدونم بعضی وقتها او، به پست ارسالی اش اشاره ای میکنه تا بداند آیا اونارو میخونم یا نه، منم هم بجهت حس کنجکاوی ام و هم اینکه از مفاد پست ارسالی بی اطلاع نباشم، اونارو میخونم. خلاصه مقاله رو خوندم وقتی به انتهایش رسیدم، به این نتیجه رسیدم که غیر ممکن است که اون مقاله در نیویورک تایمز چاپ شده باشد، مخصوصا از نصف های مقاله به بعد یک باره نویسنده، وقتی وارد مسائل ایران میشود و مثالهایی که می آورد، بدون تردید خواننده پی میبرد، نویسنده نمیتواند، « توماس فریدمن » باشد، داد مقاله داد میزنه اون رو یک ایرانی نوشته. بدون اینکه حتی گوگل سرچ کنم، برای آشنا توضیح دادم:
ـ غیر ممکن است که چنین مقاله ای رو نیویورک تمایمز انتشار داده باشه!
در جوابم نوشت : یک قسمتی از مقاله رو یک ایرانی نوشته است!!!
بیشتر تعجب کردم، در هیچ کجای دنیا پیش نمی آید، یک مقاله رو دو نفر مشترکا بنویسند، حتی اگر این مورد نادر و استثنایی هم بوده باشد، اما باز با این حال کوچکترین اشاره ای به نام نویسنده دوم نشده است! بنابراین اینبار بیشتر کنجکاو شدم، از گوگل مدد گرفتم، ابتدا رفتم سایت نیویورک تایمز و درقسمت جستجو اسم توماس فریدمن رو نوشتم، دهها مقاله بنام او ظاهر شد، اما یافتن مقاله مذکور میان آن همه مقاله، کار دشواری بود! این بار تیتر مقاله را نوشتم، اما چیزی پیدا نشد! دوباره دست به دامن گوگل شدم، تیتر مقاله را به انگلیسی وارد کردم، دگمه جستجو رو فشار دادم. در کمال تعجب تیتر مربوطه سر از یک سایت ایرانی در آورد ـ تعجب بر انگیزتر اینکه مقاله مذکوربه انگلیسی بود و نام نویسنده اش هم همان توماس فریدمن!! مقاله را دادم « مستر گوگل » به سوئدی ترجمه کرد، دیدم ترجمه اش تنها با بخشی از مقاله مطابقت میکند!! دوباره مجبور شدم که برای آشنا اینطور توضیح بدم:
ـ من درسایت نیویورک تایمز به چنین مقاله ای با تیتر کذایی برخورد نکردم، اما وفتی درگوگل سرچ کردم به یک مورد برخورد کردم که آن هم در یک سایت ایرانی بود، دقیقا با همان تیتر اما با محتوای دیگر، یک مقدار از برگردونه آن در باره تایوان با اصل انگلیسیش میخوره، نه همه آن، ظاهرا یک نفر ایرانی خواسته با اعتبار نام توماس فریدمن یک تحلیل شخصی از اوضاع ایران رو مقایسه ای کرده باشه با بقیه کشورهای دیگر تا نظرش رو بدین شکل مطرح کنه!

جوابی از آشنا داده نشد. متن ارسالی تلگرام از نظرتان میگذرد!

♨️علم بهتر است یا نفت؟
مقاله اي بسیار خواندنی و پند آموز از نيويورك تايمز
به قلم : توماس فریدمن
گاه و بي‌گاه از من مي‌پرسند: «به جز كشور خودت ‌به كدام كشور ديگر علاقه داري؟»
هميشه يك جواب داشته‌ام:تايوان
و مردم مي‌پرسند «تايوان؟ چرا تايوان؟»
 جواب خيلي ساده است. چون تايوان صخره‌اي لم‌ يزرع در دريايي پر از امواج توفاني و بدون منابع طبيعي براي زندگي كردن است. حتي براي ساخت و ساز بايد از چين ، شن و ريگ وارد كند و با وجود همه اينها چهارمين ذخاير كلان مالي دنيا را در اختيار دارد.
زيرا به جاي كندن زمين و استخراج هر آنچه كه بالا مي‌آيد، ‌تايوان ذهن و افكار 233 ميليون تايواني را مي‌كاود‌، استعدادشان را، انرژي‌‌شان را و هوش و ذكاوت شان را. چه زن و چه مرد.
 هميشه به دوستانم در تايوان مي‌گويم:‌ شما خوشبخت‌ترين مردم دنيا هستيد، چطور اينقدر خوشبخت شده‌ايد؟ ‌نه نفت داريد،‌ نه سنگ‌آهن، نه جنگل، ‌نه الماس،‌ نه طلا، ‌فقط مقدار كمي ذخاير ذغال سنگ و گاز طبيعي ‌و به خاطر همين هم است كه فرهنگ تقويت مهارت‌هايتان را توسعه داده‌ايد؛ كاري كه امروزه ثابت شده با ارزش ترين و تنها منبع تجديدپذير واقعي جهان است.
همیشه شنیده ایم میگویند ایرانی ها بهره هوشی بالایی دارند.  امادر واقع نتایج تحقیقات چنین چیزی را ثابت نمی کنه. میانگین بهره هوشی ما شاید چیزی بین پنجاه تا هفتادم دنیا باشد. حالا مهاجرت نخبگان و کوچ بهره های هوشی بالا را به این واقعیت اضافه کنید که به مرور غلظت ژن های با بهره هوشی بالا را در میان مردم این سرزمین کاهش می دهد.
اما چیزی که باعث شد این خطوط را بنویسم خواندن یک خبر در میان انبوه خبرهای مربوط به حملات تروریستی پاریس بود:
تاکسی های پاریس پس از بروز اولین موج وحشت در شهر، تاکسی مترهای خود را خاموش کردند و مردم را به رایگان و سرعت به خانه هایشان رساندند.
دقت کنید فرار نکردند که جان خود را نجات دهند. مثل وقتی توی این مملکت یک نم باران می زند مسیرهای خطی را نیز تعطیل نکردند که توی چشم مردم مستاصل زل بزنند و یک مسیر همیشگی را فقط دربستی آن هم چند برابر قیمت ببرند. خیر! وظیفه شهروندی خود را بیشتر از قبل آن هم رایگان انجام دادند.
در ژاپن سونامی آمد و مردم میلیون ها «ین» پول نقد را که پیدا کردند به دولت دادند. عده ای به صورت داوطلبانه خطر مرگ را پذیرفتند و در نیروگاههای هسته ای باقی ماندند.
بم زلزله شد عده ای برای یافتن پولهای بی صاحب از آنسوی کشور به زحمت خود را رساندند!
می دانید کشورهای توسعه یافته متمدن ترند. شاید به شما بربخورد اما ما کمتر از آنها متمدن هستیم. حرف از گذشته های دور نزنید. ۲۵۰۰ سال پیش فلان بودیم .....
تمدن یاد گرفتنی است. از همین نکته ساده که در کودکی یادمان می دهند با دست غذا نخوریم تا جایی در بزرگسالی هنوز یاد نگرفته ایم چیزی که در ماشین ما اضافه است در خیابان هم زباله محسوب می شود آن را بیرون نیندازیم.
همین که در این فرهنگ «زرنگ» کسی است که کمتر زحمت می کشد و سر دیگران کلاه می گذارد و از شرایط اضطراری جامعه ثروت جمع می کند و کسی که پشتکار دارد و شبانه روز زحمت و مشقت می کشد «احمق» است نشان می دهد ما بهره هوشی پایینی داریم.
🍃رسا صداي شماست...

هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...