امروز به یک کلیپ نگاه کردم که در باره مجروحین و مصدومین بمباران شیمایی که توسط ارتش دیکتاتوری اسد در اطراف دمشق صورت گرفته بود. نگاهم به مونیتور مات وافکارم در سال 1939 قفل شد. پرژکتور حافظه ام روی پرده چشمانم تمام صحنه های فیلم هایی را که تاکنون در باره جنایات هیتلر دیده بودم، به نمایش گذاشت. با اینکه کلیپ بیشتر از یک دقیقه و شش ثانیه نبود؛ معهذا از بختک جنایاتی که روی چشمانم سنگینی میکرد قادر نبودم خودم را تکان دهم. برای اینکه خودم را از دست آن خلاص کنم به خودم نهیبی زدم تا به دنیای حقیقی برگردم، بٌعد زمان مانع از حرکتم به سوی زمان حال می شد ـ نمیخواستم باور کنم چنین جنایاتی دارد در عصر آیفون و اینترنت صورت میگیرد. اما پی بردم آنچه را که دارم می بینم؛ خواب و خیال نیست، حقیقت ناب است. وحشی گری برهنه ای از نوع « دمکراسیِ خفته » را که متآسفانه نمیتوانم منکرش شوم! پیش خود گفتم؛ اگر بشار اسد یک دیکتاتور است، اگر رژیم ایران ماورای دیکتاتورهاست، ذات آنهاست که چنین جنایاتی را مرتکب شوند! اما جنایتکارتر از آنها کسانی هستند که عامل پیدایش چنین دیکتاتورهایی هستند، آنهایی که با دیدن جنایات دیکتاتورها برای آرامش وجدانشان در محراب دمکراسی و حقوق بشرغسل « جنایت » می کنند.
علیرضا تبریزی
علیرضا تبریزی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر