۱۳۹۱ آذر ۵, یکشنبه

انقلاب برای یک قرص نان دمکراسی ( 12 )






ایران قبل از وقوع انقلاب!

با آتش سوزی سینما رکس آبادان، ایران گٌر گرفت. فاجعه رکس شعله نفرت مردم به نظام دیکتاتوری شاه را به دیگر شهرهای ایران سرایت داد. آتش خشم و نفرت از درون مردم شعله می کشید؛ مردم آتش سوزی را به ساواک نسبت دادند. اعتراضات به یک باره الو گرفت، میشود گفت سینما رکس باروت حرکات اعتراضی گشت، که دیگر شاه هیچ وقت نتوانست جلوی حریق خشم مردم را بگیرد. 
خمینی، سوار احساسات مردم بود، برای به حرکت در آوردن مردم، ماجرای سینمای رکس بهترین سوخت بود، تا با آن جاده خاکی ناآرامی ها را برای انقلاب زودرس هموارکند. نسل جوان خام حرفهای خمینی شدند، خوراک وعده های دهان سوز، از پاریس موتور حرکت مردم بود. در این زمان بهترین فرصت  بود، برای اینکه چاشنی اسلامی به انقلاب اقتصادی اضافه کنند. جوانان مثل همه جای دنیا وهمه اتفاقات تاریخی بیشترین از خود گذشتگی را نشان دادند. آنها زیردندان وعده های خمینی، خبر ازآینده شومی که عنقریب گلویشان راخواهد گرفت، نداشتند. حرکت ها عمومی تر شدند، اقشار مختلف اعم از مذهبی وغیر مذهبی، یک پارچه در صفوف فشرده میتینگ های اعتراضی شرکت میکردند. آنهایی که اعتقادات مذهبی نداشتند، با پیش فرض اینکه وعده و شعارهای «الله اکبر، خمینی رهبر» انشاالله گربه است، رنگ بوی مذهبی ندارد، با توهم اقتصاد بهتردر به ثمررساندن قطار انقلاب به مقصد 22 بهمن به خمینی یاری رساندند، بلاخص که هر چه بیشتر به پیروزی نزدیکتر میشد، روشنفکران ملی مذهبی وغیرمذهبی از جبعه شامورتی خمینی، برای جلب اعتماد عموم مردم، بیرون آورده می شدند. 
خمینی ازنسل جوان و بی تجربه، چه درشروع انقلاب و چه بعد از آن بیشترین استفاده رابرد. او از ناپختگی و بی تجربه گی جوانان توانست حداکثر بهره را ببرد، توانست آنها را تابع احساسات و اوامرخودش کند. او با «طعمه جوانان» بر سر راه پیشبرد اهدافش، خانواده آنها را در«تله وابستگی» به خودش انداخت. هر چه بیشتر جوانان تلف میشدند، به لحاظ احساسی همراه با چاشنی مذهب، خانواده ها ناچارا در خط  و مسیر او قرار میگرفتند. 
نا گفته نماند با کشتارهفده شهریور57 توسط ارتش شاه دیکتاتور معروف به «جمعه سیاه» بعد از«جعبه سیاه» سینما رکس، جرقه های بیشتری به هیزم احساسات جامعه افتاد، اکنون روح و روان مردم جریحه دار شده بود، ممانعت ازسرنگونی شاه، تقریبا غیر ممکن بود. مخصوصن زمانیکه شاه مجبور شد که صدای انقلاب مردم را بشنود. غرب از قبل پوست خربزه سقوط را با پیام شاه برای مردم، زیرپایش گذاشتند، تا مردم با بٌل گرفتن از آن، سوارگاری عقب نشینی شاه شوند. شاه دیر از خواب بیدار شده بود، هم اغفال غرب شده بود، هم مردم کوتاه نمی آمدند. اعلام حکومت نظامی سراسری تنها آس ـ شاه وبا آوردن «سربازانش» به میدان جنگ علیه مردم، با رو کردن آن، عملن نتوانست حریف کارت «بی بیِ» انگیزه وخواست مردم شود.

ادامه دارد......

هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...