۱۳۹۱ آذر ۵, یکشنبه

انقلاب برای یک قرص نان دمکراسی ( 13 )






ایران قبل از وقوع انقلاب!

اجرای حکومت نظامی تنها گزینه شاه برای خروج از بن بست صدای انقلاب مردم بود. حالا اینبارنوبت مردم بود، نه تمایل داشتند و نه می خواستند که صدای او را بشنوند. با منع عبور ومرور شبانه، بعد از ساعت 21:00 مردم به پشت بام ها هجوم بردند. مردم مانند روغنی که روی آب ریخته شود، پخش شدند روی بام خانه ها، دیگرجمع کردن شان از محالات بود. سکوت شب سیاه را با شعار «الله اکبر، خمینی رهبر» می شکستند. حکومت نظامی، قشر وسیعی از مردم تمام مذهبی، نیمه مذهبی و غیر مذهبی ها را به بالای بام خانه ها برای شکستن اختناق کشاند. اتحاد و همبستگی خودجوشی بین مردم با فواصل مختلف، بین بامها بوجود آمد. برای شکستن اتحاد مردم «ارتشبد غلامرضا ازهاری» اولین نخست وزیر نظامی شاه گفت: " در پشت بامها ضبط و صوت میگذارند و از طریق بلندگو آنرا پخش میکنند. تا ملت را تحریک کنند" چند روز بعد در تظاهرات میلیونی مردم یکپارچه فریاد میزدند: «ازهاری گوساله بازهم بگو نواره، نوار که پا نداره»
اما درگیریهای خیابانی، صدای شلیک پی در پی و صفیر گلوله ها، سنگ فرش های خونین، روزهای انقلاب را ورق می زدند، خمینی همچنان یکه تازرهبری جنبش که اکنون با بزک چهره اش «انقلابی ترین مرد جهان» کریسمای انقلابی قلابی برای خودش دست و پا کرده بود، خط مبارزه مردم را با چاشنی اسلامی به پیش می برد. درحالیکه انقلابیون واقعی و جوان پشت دیوارهای نمور، سلول های انفرادی اوین، دستشان از مردم کوتاه بود. شاید اگر میوه انقلاب چند ماهی دیرتر چیده میشد، این فرصت پیش می آمد، قبل از سقوط شاه آنها از زندانها آزاد شوند. آن وقت اگرآنها با مردم ارتباط تنگا تنگ پیدا میکردند، رشد و شعور انقلابی شان حسابی صیقل میخورد. زمان برای آنها خیلی کوتاه بود، ولی با همه این تفاسیر، رشد گرایش مردم و جوانها به سمت آنها به نسبت زمان کوتاهش ازنرخ بالایی برخوردار بود. این همان چیزی بود که خمینی از آن وحشت داشت وسعی کرد به بطور فرسایشی بی آنکه لزومی داشته باشد درشروع پیروزی انقلاب، کاریسمای انقلابی اش نزد مردم لکه دار شود، نیروی انقلابی جوان و روشنفکر را از صحنه سیاسی ایران حذف کند. جمله معروف خمینی در یکی از سخنرانیهایش عبای ترسش از روی تن افکارش افتاد. عریان تر از این دیگر نمیشد گفت:
ـ دشمن نه در شرق است و نه در غرب است و نه در کردستان، درهمینجا تهران زیر سرمان است. ( نقل به مضمون )
فراموش نکنیم، او خط و استراتژی الگوی اسلامی را  بر محور شعار«نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به پیش می برد. اما با آن گفته اش، در حقیقت زیرآب «نه شرقی، نه غربی» را زد. ( اکنون می بینیم جمهوری اسلامی هم با شرق لاس میزند و هم با غرب. به دو طرف به لحاظ اقتصادی وابسته شده است، برای ماندگاریش؛ حاضر است نفت را پیش فروش کند. لبنان را آباد کند، چاوز را  داشته باشد، مورالس را بسازد. آخرالامر برای زهر چشم گرفتن از نیروی های سرنگونی طلب، ملتش را سرکوب کند، تا گناه خشنونت خودش را به پای نیروی های سرنگونی طلب بنویسند.

ادامه دارد.....

هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...