۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

انقلاب برای یک قرص نان دمکراسی ( 3 )




برای بررسی مسائل ایران حول محور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عبوراز یک یا دو کانال ممکن نمی باشد، باید بتوانی با چشمان باز وعاری ازهرگونه تعصب از بطن دهلیزهای حقایق عبور کنی، و معتقد باشی بررسی هر دهلیز پارامترهای متفاوتی دارند، که نقشه ایران کنونی را بهتر ترسیم میکند، چه کسانی و چرا باعث شده اند ما دراین مخمصه بی اعتنایی گرفتار بشویم؟ واژه همبستگی و اتحاد در مورد ما، فقط در قالب یک واژه هستند، نه بیشتر، مردم عامی در کوچه پس کوچه ها و خیابانها مثل ریگ بیابان یک ریز میگویند ایرانی ها اتحاد ندارند. ضرب المثل های «ایرانی بازی، مثل ایرانی ها فکرکردن، فقط ایرانی ها اینجوریند» کم بین مردم رایج نیست. خنده داراین است، زمانی از این مثالها استفاده می کنیم که «خودمان ایرانی خالص» هستیم. یعنی خودمان از همین واژه ها برای فاصله انداختن بین یکدیگر استفاده میکنیم. خودمان را کلاس بندی میکنیم؛ ایرانی های دیگر را به ایرانی بودن قبول نداریم، مردم را به دهاتی و شهری طبقه بندی میکنیم. اینها متأسفانه ازخصایص مبرهن بعضی از ایرانی هاست. 

دوران سربازی ام، بچه های تهران، شهرستانی ها را مورد اهانت و استهزاء قرارمیدادند، از عنوان کردن «گوش مخملی» و «آنگولایی» در مورد آنها ابایی نداشتند و شرم نمیکردند. این زیرساختارتفکرات شوونیستی، «نژادپرستی بومی» است، که به بیگانه گان غیرایرانی اطلاق نمیشد. حتی در خارج از کشور تهرانی ها کشور متبوع خودشان را با ظرف «تهران» مقایسه میکنند، که تازه همان هم، هم تراز کوچکترین و دورافتاده ترین شهرهای اروپایی هم نیست. برای همین کمبودهای خودمان را پشت ساختمان پاسارگاد «لوح حقوق بشر کوروش کبیر» اشعار مولانا، سعدی و حافظ پنهان میکنیم. 
                           
                                   ******
انقلاب، شروع خوبی داشت، اما پایانش که هرگز به انتهایش نرسید، خوب نبود. درواقع هنوز شروع نشده، به اتمام رسید، منتهی اتمام نا تمام. رژیم دیکتاتوری شاه تحت هر شرایط میبایست تغییر میکرد، ضرورت انقلاب امر مسلمی بود، اما  برای اینکه کنترل میهن مان از دست غرب خارج نشود. توسط خمینی میبایست دورش بزنند. تغییر دیکتاتوری شاه با شعارهای رادیکال شروع شد، اما توسط خمینی میانبرش زدند. نهال انقلاب، برای رشدش نیاز داشت، باغبان یا باغبان هایش که در زندانهای شاه بودند، قبل از اینکه بدست خمینی بیفتد، آزاد شوند، تا فرصت داشته باشند، آبیاریش کنند؛ تا میوه آگاهی مردم رشد کند، اما خمینی هنوز بهارانقلاب، درختش شکوفه نکرده، با تبر دروغ و شانتاژ آنرا از ریشه قطع نمود. با سخنرانی معروفش در بهشت زهرا " نفت، اتوبوس، برق و خانه مجانی برای هر شهروند ایرانی پس از اینکه سوار خر قدرت شد، سر از اقتصاد مال خر است در آورد" آب پاکیِ «مردم برای اسلام انقلاب کردند؛ نه برای اقتصاد» را نیز روی دستشان ریخت!

انقلاب در دست یک مشت طلاب و طلبه و عمله اکره های بیسواد، که فقط سواد فقه داشتند افتاد. بریدند، دوختند، زندانی کردند؛ کشتند و آخرالامر با ایجاد تنش برای کشور همسایه؛ عراق، واصرار برای ادامه جنگ بیهوده همه را آواره و سرگردان کردند. انقلاب وسیله تفریح یک عده پاسدار و بچه بسیجی های بی شعور گشت، با آزار و اذیت مردم از موقعیت موجودشان هم لذت می بردند و هم احساس قدرت میکردند. کودکانیکه که گاه قدشان به زحمت به اندازه « ژـ س » ای که بدست میگرفتند، می شد.

ادامه دارد.........

هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...