۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

انقلاب برای یک قرص نان دمکراسی ( 8 )






خمینی،«فرصت طلایی» را که روزشماری میکرد برایش فراهم شد. با حمله عراق به ایران، آخرین جرعه آزادی را هٌرت کشید. تا با ماشین شهید سازی، تولیدات سرکوبش رابر علیه مخالفانش توسعه دهد. بی خود نبود که  جنگ را یک «نعمت الهی» میدانست. اوخوب میدانست، پشت سپر شهید پروری، میتواند احساسات خشک قشر سنتی و مذهبی  جامعه را با روغن بهشت چرب و چیلی کند تا با آن هر صدای مخالفی را در گلو خفه کند. با شروع جنگ، جامعه در یک حالت پارادوکس احساسی قرارگرفت، ضمن این که خیلی ها مخالف خمینی بودند، وجود احساسات رقیق ناسیونالیستی در بین مردم، تجاوز و حمله به ایران را برنمی تابیدند. مجاهدین هم جهت دفاع از خاک وطن، داوطلبانه عازم جبهه های جنگ گشتند. درحقیقت با حضورشان برای دفاع از خاک وطن، حربه سرکوب مخالفت علیه خط سیاسی خمینی، را از دستش درآوردند. اما خمینی با خیال راحت و اطمینان خاطر، قشر وسیعی از جامعه را که پیروخط فکریش بودند راهمراه خودش داشت. بنابراین، او روی « چک فتواهایی » که صادر میکرد خیلی حساب می نمود. نزد بانک عقیدتی و مغزهای شسته شو شده، اعتبارزیادی داشت، که حاضربودند، با یک اشاره گوشه چشمش، جان خودشان را مانند ریگ های فراوان و بی ارزش بیابان،  نثاراهداف منحوسش کنند و ایران را به خاک و خون بکشند، حساب پس اندازجنایت بیشتر، به دو دلیل صورت میگرفت، هم برای خرید خانه دنیوی وهم آخرت، کارت اعتباری بود که در مقابل خمینی به آنها میداد. هنوز از یاد خیلی ها نرفته است کلیدهای بهشتی را که به بسیج های کم سن وسال میدادند؛ تا با آن برای وارد شدن به بهشت خیالی به روی «مین های» ساخت اروپا بروند. آنها برای رفتن به بهشت چک های صادرشده و بدون امضا و پشت نویسی شده خمینی را با جان و دل میخریدند. اودرکمال دجالیت فتوا صادر کرد که «منافقین» حق شرکت در جنگ را ندارند. و این زمانی بود که مجاهدین، هنوزبا احترام برای اینکه بهانه ای بدست خمینی ندهند، تا آنجائیکه امکان داشت، با مسالمت مبارزه میکردند. اما خمینی دیگررودروایسی ها را کنار گذاشته  وشمشیر را از رو بسته بود، تا تکلیف خودش را با مجاهدین یک سره کند. اتفاقا شعار « منافقین ازکفار بدترند » بی سبب نبود. کشتن و ریختن خون نیروهای صدام واجب بود، چون آنها کافربودند. اما ریختن خون « منافقین » به مراتب بیشتر واجب بود، زیرا از آنها بدتربودند. با صدور این فتوا، درحقیقت به نیروی پاسدار و بسیجی اش فرمان شناسایی و کشتن مجاهدین را درجبهه های جنگ صادر کرد. و آنها اگر مجاهدین را شناسایی میکردند، ناجوانمردانه از پشت؛ آنها را هدف گلوله خودشان قرار میدادند.

ادامه دارد.....

هیچ نظری موجود نیست:

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...