۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

سربدار ستار بهشتی




زبی خیالی ماسربدار شد ستار
بدرود گفت او دار فانی و
پر کشید سوی آسمان 
 همچوعقاب
تا رسوا کند
دشمن جانی و غدار
اکنون
ستار بهشتی
در بهشت 
مهمان سردار ملی، 
ستاراست
ـ بگو جانم، بگوشم.
ـ ازچه بگویم سردار!
زین همه حیله و تزویر
که آمده است بر سر توده،
ز دست «توده»
دگرایمانی نمانده است
برای توده
چه بگویم زدست آخوند جماعت 
با این همه خیانت و جنایت
آن هم در لباس دین و بنام ملت
وای بر ما
صد سال گذشت ز جنبش مشروطه 
ایران، آباد که نگشت هیچ
تازه بدست دزدها گشته است مخروبه
اما هنوزنمیدانم چرا
مردم، با این همه الگو در تاریخ معاصر 
همچون تو و امیرکبیر
 و مصدق
از بهر چه می دوند
بدنبال خاتمی وموسوی
سبزینه های بوزینه 
پیرو خط امام راحل 
و کاشانی دیوونه
که بود تشنه به خون مصدق؟

و بازمی گوید:
ـ نفس آسمان سنگین است، سردار 
سینه اش انباشته از خلط یاوه های مردار
برای کتمان حقیقت
دروغ بالا می آورند؛ 
مسلمانان بی دین 
از جنس طناب مرگ
دروغ می بافند
وبنام محاربین و منافقین
یاوه می سرایند
سنگ دلها
با قصاص بی اساس
گناه زنای محصنه
بی گناهان را
سنگسار میکنند
با چوبه های جهل و تاریکی
و ریسمان سکوت
برای اعدام روشنایی
بساط داربرپا میکنند.


آری! ستار مصلوب سکوت ماست
او با صلابت 
به آسمان می نگرد
ابرهای مغرور بغض کرده اند
اشک خود فرو می بلعند
تا کویر تشنه تسلیم
حسرت به دل بماند
سایه ایستادگی ستار
بر سر ولایت بی مقدار
چه سنگین است!
تیرک های قساوت و شقاوت
از جنازه عدالت شرمسارند: 
ـ ای مغولهای بی کفایت
به کدامین گناه
او سربداراست؟
به کدامین گناه صدای حق او را
با طناب جهل
دار میزنید.

ای جانیان بدانید:
ابرهای عطوفت، دلشان 
از دل های سنگ 
برای باریدن تنگ است
اگر این آسمان بگرید
خاک تزویر ولایت را
برای ابد
ازچهره نحس فقیه وقیح 
می شویند.

علیرضا تبریزی













۲ نظر:

ناشناس گفت...

douste aziz, besiar zibast keh harfe deletan ra be sourate neveshtar dar miavarid.
vali har bayane ehsasi ra nemitavan sher namid.
sher mibayest hade aghahayi ra dara bashad.
doustetan MEHRDAD

parvazeparastoo گفت...

مهرداد عزیز بسیار ممنون هستم از شما، درست میگویید. هر مطلبی را بااحساس نوشتن و یا گفتند اسمش را نمیشود شعر گذاشت. البته که آنقدر تحت تأثیر شهادت زنده یاد ستار بهشتی قرار گرفتم، خواستم فقط درونم را خالی کنم، مسلما برای شعر گفتن فقط داشتن احساس کافی نیست، می بایست به فنون و ابزار شعر گفتن آشنایی داشت. بنده جسارت کردم. البته درونم به من نهیب میزند بنویس تا بیست و هفت سال دوری از ایران تو را از احساس تهی نکند، همین.

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...