۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

انقلاب برای یک قرص نان دمکراسی ( 7 )






نرمک، نرمک کنترل اسب سرکش قدرت بدست خمینی افتاد، با خط نشان و تهدید، یک به یک نیروی های پیشرو و حتی آنها که اندکی برایش احترام سیاسی قائل بودند، مشخصا جبهه ملی و ملی مذهبی هایی مانند بازرگان را کنار زد، البته با آنها یک نوع بازی موش و گربه سیاسی راه انداخت، همیشه به آنها در باغ سبز کرسی مجلس را نشان میداد، سرفصل های انتخابات که فرا میرسید، آنها را لب چشمه انتخابات میبرد، اما له له زنان، آنها را به  امید فردا، برای بازار گرمی انتخابات دیگر بازمیگرداند.

 در این میان نیروهای مبارزی که زیر بار زورگویی های خمینی نمی رفتند، طبیعتا بیشترین بها را میپرداختند، برای حفظ تتمه « آزادی » که میرفت بدست خمینی برای همیشه نابود شود، با چنگ و دندان مبارزه کردند. ابتدا، مبارزه شکل مسالمت آمیز، یکطرفه داشت، صورتشان را برای حفظ آزادی در اختیار، کشیده های خفقان قرار میدادند، از پرنسیپ ها و اصول شان برای حفظ و بقای آزادی فردی کوتاه نمی آمدند، ضمن اینکه با شهامت، در برابر آنچه که «پی ساختمان ارتجاع اسلامی» بود، بشدت مخالفت میکردند، با قصاص، ولایت فقیه و حجاب اجباری، بی آنکه مرعوب تهدیدها و ارعاب بی مغزهای تفنگ بدست های خمینی شوند مخالفت کردند. با تمام توش و توانشان «نه» گفتند. تنها و خطرناک ترین ابزار سرکوب خمینی همان جاهلان کمیته و بسیجیها بودند، بی آنکه از قدرت اندیشیدن برخوردار باشند، با وعده های واهی وارد شدن به «بهشت موعود» میزدند؛ شکنجه میکردند و می کشتند.

سراسر کشور، در التهاب بسر میبرد، مدارس و دانشگاهها مرکز مبارزات آگاهانه بودند، زیر بار زور نمی رفتند، مشخصا مجاهدین با تشکیل « میلیشیا » در برابر فالانژها و چماقداران کله پوک خمینی، بناچار صف آرایی کردند، اصول کسب آزادی همین است، در همه جای دنیا همین است، یک اصل عمومی است، اروپایی ها برای بدست آوردنش سالها مبارزه کردند. حتی یکی از مفاد «حقوق بشر» هم همین است، برای کسب آزادی تا جنگ مسلحانه باید پیش رفت. انسانها بدون آزادی بیان و عقیده، بمثابه برده های بدون زنجیری می مانند که دراختیار دیکتاتورهای احمق و فاقد شعور و درک انسانی قرار میگیرند. برای اینکه به اصول و پرنسیپ های انسانی واقف شوی، ابتدا باید دیکتاتوری را نفی کنی، وگرنه وجود دیکتاتوری را تائید کرده اید. تائید میکنید که یک نفهم، برای تو در همه موارد تصمیم بگیرد، آن هم بدترین نوع دیکتاتوری که تاکنون بعد از پیدایش بشر پا به منصه ظهور گذاشته است، که برای نوع لباس پوشیدنت هم باز اوست که تصمیم میگیرد.

اینکه من چه بپوشم، برای اینکه با این رژیم ارتجاعی و عقب مانده مبارزه کنم یک اصل و معاهده بین المللی نیست، یعنی برای اینکه با حجاب اجباری رژیم جهل و جنایت مخالفت کنید،  لازم نیست که «لخت و عور» باشید، در هر لباسی که باشید، حتی اگر محجب هم باشید، همان هم کافی است تا برای دفاع ازحقوق دیگر شهروندانت، اعتراض کنید. درراهپمایی اعتراضی که بدین منظوردر مخالفت با فتوای خمینی کثیف ترتیب داده شد، بودند مادران محجبی که برای دفاع ازحقوق دخترانشان برعلیه شعار «یا روسری یا توسری» اعتراض کردند. کادرمیلیشیای دختران مجاهدین چترحفاظتی دفاع از برقراری متینیگ مخالفین حجاب اجباری را برعهده گرفته بودند. این یعنی دفاع از حقوق آزادی زنان، یعنی  به ارزش های انسانی اعتقاد داشتند، ولو به قیمت گزاف خوردن «مارک منافقین».

خمینی، از بالکن جماران، برای دنیا نسخه های صدور انقلاب اسلامی میپیچید، یک مشت کله پوک، درحیاط جماران جمع میشدند، به حرف های بی سروته اش، گوش میداند، هرازگاهی عربده «الله اکبر، خمینی رهبر» میکشیدند. بی آنکه پی به حرف های بی سرو ته او برده باشند. از گوشه و کنج بالکن جماران، در امور داخلی کشورها، دخالت میکرد، از همانجا «ارتش عراق را بر علیه صدام» به قیام دعوت میکرد. خمینی مرتجع و عقب مانده بلند گوی باند مافیای رفسنجانی و شرکاء بود. برای خواباندن سروصدای مجاهدین و گروه های چپ مخالف جمهوری اسلامی، بدنبال راهی بودند، تا بهانه سرکوب آنها را آسان ترکند. ایجاد بحران، تنش سازی، جنگ تراشی، تحریک کشورهمسایه و دعوت به جنگ، بی آنکه عامل شروع کننده محسوب شود. غرب هم ظاهرا، اگرخیلی بخواهیم بدبین نباشیم که طرح و نقشه خودشان بوده است، میتوانیم لااقل خوشبین باشیم، از وقوع جنگ بین ایران وعراق بسیارخشنود بوده اند. حجم معاملات فروش سلاح، مهمات و جنگ افزارهای کشنده کشورهای اروپایی با دو کشور در حال جنگ به مدت هشت سال؛ پائین بودن نرخ بیکاری در دهه هشتاد میلادی، به اندازه کافی گویا است که آنها از وقوع جنگ بین ایران و عراق بیشترین سود را برده اند.

ادامه دارد.....

۳ نظر:

https://sorkhabad.blogspot.com/ گفت...

لعنت ابدی خمینی ضد بشر باد که اعتمادی خلقی مظلوم را از ریشه زد چقدر باید پیشتازان خلق خون بدهند تا دوباره درخت اعتماد قد بکشد!

parvazeparastoo گفت...

درود بر شما دوستکام عزیز، کاملا درست میگوئید. سی و چهار سال زمین ایران تشنه است، تشنه آزادی است. اگر قدری همت اتحاد بود، دیگر لازم نبود این زمین لم یزرع با خون آبیاری شود.

ناشناس گفت...

مثل اینکه شما طرفدار مجاهدین خلق هستید که معلوم نیست چه جور سازمانیه

جهان سوم و جهان سومی

"جهان سوم و جهان سومی"  آدرس ثابتی ندارند،  همه جا حضور دارند.  یک صفت شیطانی است ـ یک  رفتار زشت و نکوهیده است  ـ  عملکردشان  نا...